شبکه افق - 2 شهریور 1402

نهضت "هنرمندان مسجدی" و عبور از سه مانع

روز جهانی مسجد/ درجمع فعالان هنری مساجد / ۱۳۹۶

بسم‌الله الرحمن الرحیم

این مسابقات و جشن فعالیت‌های هنری مسجدی، بنده را نزدیک به 40 سال به عقب برمی‌گرداند. 40 سال پیش که بنده به سن بعضی از شماها 12- 13 سالم بود، آن موقع در واقع قبل از پیروزی انقلاب بطور پراکنده و خیلی ضعیف در بعضی از مساجد در بعضی از شهرهای کشور از جمله مشهد فعالیت‌های هنری و تربیتی و فرهنگی کلید خورده بود و در سال 56 و اوایل 57 این حلقه‌های فعال کتابخوانی و فرهنگی و هنری در بعضی از مساجد خیلی در آغاز نهضت نقش داشت. بخشی از نیروهای جوان مؤسس انقلاب اسلامی در سطح کف جامعه بچه‌هایی بودند که در بعضی از مساجد و در همین حلقه‌ها فعالیت‌های سیاسی هنری داشتند. اولین تجربه نسل ما در عرصه‌های هنری عمدتاً در قالب مساجد شروع شد. حتی قبل از پیروزی انقلاب یا در حین انقلاب، قبل از این که رسماً بسیج قبل از انقلاب تشکیل بشود. هنرهایی که بعضی مساجد به عنوان هنر انقلابی، دینی، سیاسی فعال شده بود هنر سرود و سرودخوانی و شعر بود، نویسندگی و مقاله‌نویسی، مقاله‌های کوتاه تاریخی، سیاسی و دینی بود، خطاطی و خوشنویسی، نقاشی و تئاتر بود. نمایش‌های و نمایشنامه‌های کوتاهی که به یک نحوی اتفاقات صدر اسلام را یا بخش‌هایی از تاریخ سیاسی ایران و مبارزات اسلامی را بازتولید می‌کرد. حالا در بعضی از مساجد و محافل، پایین‌تر و ضعیف‌تر و ابتدایی‌تر بود، ‌جوانانه‌تر و کودکانه‌تر بود و در بعضی از موارد هم از نظر استاندارد هنری مساجدی در سطح کشور بودند که کارهای هنری‌شان در بعضی از شهرها همان موقع هم مطرح بود و ماندنی بود. این نکته اول. مفهوم هنر مکتبی و هنر انقلابی همزمان با تولد انقلاب اسلامی و حتی قبل از پیروزی انقلاب 57 در بعضی از مساجد تمرین می‌شد.

نکته دوم این که، چرا ما در عرصه‌های هنری نیروهای فنی تخصصی هنرمند که در جهان اسلام بطور خاص و در جهان بطور عام قابل عرضه باشد هنرمندانی در رشته‌های مختلف هنری در این سطح کمتر داشتیم. چرا؟ این یک سؤال مهمی است. برای آن سه‌جور مانع شمرده‌اند که بعد از انقلاب به مبارزه با هر سه مانع رفتیم و به مصاف آن‌ها رفتند در یک مواردی هم پیروزی‌ها و پیشروی‌هایی به دست آمده، در یک حوزه‌هایی سریع‌تر و یک حوزه‌هایی کُندتر و یک جاهایی متوقف شده و یک جاهایی قابل احیاء است. سه‌تا مانع معمولاً برای آن شمرده‌اند یعنی در گفتگوهایی هم که داریم معمولاً‌ این‌ها را می‌شمارند. 1) یک مانع جامعه‌شناختی است عمدتاً مربوط به جامعه‌شناسی صنف هنرمندان کشور. 2) یک مانع نظری و تئوریک است و 3) سوم مانع ساختاری و تشکیلاتی است. به هر سه مورد باید توجه کنیم و کانون‌های هنری که در مسجدها فعال شدند از پیش از پیروزی انقلاب و پس از آن گسترش و تعمیق پیدا کردند ببینیم چگونه می‌شود از مسجد و حلقه‌های هنری فرهنگی مسجد برای حل این سه معضل و سه مانع الهام گرفت.

مانع تشکیلاتی ساختاری این است که معمولاً می‌گفتند – درست هم می‌گفتند – می‌گفتند بچه‌هایی که استعدادهای هنری دارند که معمولاً هنرمندان بزرگی شدند اغلب قریب به اتفاق این‌ها بچه‌های مذهبی و از خانواده‌های اهل دین و دینداری بودند ولی چون به درستی مخصوصاً در مراحل پیشرفته‌تر و تخصصی‌تر هنر که می‌رسند درست شناسایی نمی‌شوند، جذب نمی‌شوند، ‌حمایت نمی‌شوند، تشکیلاتی نمی‌توانند عمل کنند، دستورالعمل مشخص ندارند، ارتباط با کسی و با همدیگر ندارند، این‌ها معمولاً منزوی می‌شوند، خسته می‌شوند، تنها می‌مانند، یا خسته می‌شوند و رها می‌کنند، بالاخره مشکلات زندگی هست و نمی‌شود وقت جدی‌ای را برای کار هنری اختصاص بدهید یا مأیوس می‌شوند و رها می‌کنند یا جذب آن طرف می‌شوند! چون طرف مقابل از قبل از انقلاب به نهادهای رسانه‌ای – تبلیغاتی هم رژیم شاه و هم اربابان غربی‌اش وصل بود الآن هم که بعد از انقلاب است باز آن‌ها ارتباط تشکیلاتی و لجستیکی و تدارکی‌شان را با بعضی ازهنرمندان در داخل کشور قطع نکردند و در مواردی ما می‌بینیم آن‌ها بیشتر با آدم‌های خودشان در داخل کشور حمایت و تأیید می‌کنند و با آن‌ها ارتباط تشکیلاتی دارند تا انقلاب و نظام با بچه مسلمان‌ها در عرصه‌های مختلف هنر. با این که ظاهراً انقلاب شده و جمهوری اسلامی و امکانات رسمی در اختیار انقلاب به اصطلاح ظاهراً هست، هنوز ارتباط‌های تشکیلاتی و حمایتی،‌ لجستیکی از نیروهای هنرمند متعلق به جبهه انقلاب، کمتر و سست‌تر و بی‌نظم‌تر صورت می‌گیرد و آن‌ها از خارج از کشور با پول و شبکه و تشکیلات و امکانات و ارتباطات و رسانه از آدم‌های خودشان در داخل کشور بیشتر حمایت می‌کنند می‌شناسند، ارتباط تشکیلاتی دارند، به آن‌ها دلگرمی می‌دهند، امید می‌دهند، خبط و ربط می‌دهند، چهره‌سازی می‌کنند، حمایت می‌کنند، اگر در مشکلی افتادند پشت او را خالی نمی‌کنند. این یک مسئله و یک واقعیتی است. خب ما قبل از انقلاب عذر داشتیم که حکومت دست دشمن است و ما امکانات نداریم اشراف نداریم، اطلاعات نداریم اصلاً نمی‌دانیم چه کسی کجا؟ چند نفر؟ چه نیروهایی داریم با چه استعدادهایی؟ با چه توانایی‌هایی و چه کارکرد و تجربیاتی و چه کارنامه‌ای؟ لذا بطور اتفاقی یک آدم عاقلی اگر پیدا می‌شد متدین باشد و عاقل باشد پولی هم داشته باشد این‌ها از یکی، دو – سه نفر هنرمند در یک رشته‌ای حمایت کنند. خب در عرصه سینما و تئاتر و عرصه‌های مختلف و موسیقی، قبل از انقلاب، افرادی تک و توکی پیدا می‌شدند که می‌شد به این‌ها اجمالاً اعتماد کرد و آثار این‌ها را تکثیر کرد، دعوت کرد، تشویق کرد که بگوییم ما این‌ها را داریم، که تعدادشان انگشت‌شمار بود اما بعد از انقلاب، آن هم در دهه چهارم انقلاب، این خیلی جالب است که ما هنوز گاهی به همان شیوه بدری و بدوی رفتار می‌کنیم و هنوز در بسیاری از شهرها و شهرستان‌های ما بچه‌های بسیار بااستعداد در رشته‌های مختلف هنری هستند که نه شناسایی شدند نه درست آموزش می‌بینند نه حمایت می‌شوند و نه در هیچ تشکیلاتی قرار می‌گیرند ونه به آن‌ها کار درستی پیشنهاد و سفارش می‌شود. اگر امکانات رسمی و سخت‌افزاری که الآن در اختیار ما هست در اختیار دشمن ما می‌بود هم تربیت می‌کردند و هم در مسیر مبارزه با ارزش‌های انقلاب اسلامی جذب و سازماندهی می‌کردند. این یک نقطه ضعف ما بوده که البته الآن با قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست ولی این ضعف اول ماست. پس در پاسخ به این پرسش که چرا در سطوح تخصصی هنر هرچه بالاتر می‌رویم نیروهای متعلق به انقلاب اسلامی کمتر می‌شوند اگر قبلاً هم بودند در مواردی – نه همه جا - کم‌کم تغییر موضع، تغییر رفتار، تغییر اخلاق و تغییر افکار داده می‌شود علت اول، مشکل شناسایی، سازماندهی، حمایت تشکیلاتی، بکارگیری منظم سازمانی در بین استعدادها و بچه مسلمان‌هایی است که در عرصه‌های مختلف هنری هم استعداد دارند و هم علاوه بر استعداد کارنامه‌های درخشانی دارند ما دیدیم کسانی را که در نوجوانی و جوانی کارهای هنری بسیار قوی‌ای در خدمت انقلاب اسلامی کردند ولی چون کسی با این‌ها صحبتی نکرده دعوتی به جلسه‌ای نکرده، سراغ‌شان را نگرفته، همدردی نکرده، هیچ کمکی هم نکند، در مشکلی به داد آن نرسیده، از او کار نخواسته، ارتباطی با دیگران بین‌شان برقرار نکرده، این‌ها تنها ماندند و احساس تنهایی کردند، احساس یأس و ابد کردند بعد دیگران آمدند این‌ها را دریافتند و ربودند و این‌ها به لحاظ معرفتی و شخصیتی این‌قدر آدم‌های قوی‌ای نبود که خودشان را در هر صورت حفظ کنند ولو در تنهایی مقاومت کنند. بطور طبیعی یا کمبود تشخیص یا کمبود قدرت مقاومت، جذب نیروهای مقابل شدند. ما اگر بخواهیم از این اسم‌ها ببریم از اول انقلاب تا الآن در رشته‌های مختلف هنری از این افراد داریم بعضی‌هایشان حتی به خارج از کشور هم این‌ها را کشاندند. مثلاً کسی که 20- 30 سال پیش بچه مسجدی و متدیّن و نمازشب خوان بود و در عرصه‌های هنری بود، بعد از 20- 30 سال، چون از این طرف هیچ جایی نبوده که یک جمعی باشد ولو یک حلقه‌ای دور هم بنشینند گعده کنند احساس کند 5 نفر دیگر هم مثل او هستند با هم هستند ولی آن طرف با احترام صوری و کلاهبردارانه با او مواجه شدند خب یک آدم متوسط به پایین به لحاظ روحی و اعتقادی و یا ضعیف می‌رود. پس مشکل اول، مشکل شناسایی، سازماندهی و حمایت و بکارگیری درست، چینش درست این استعدادهاست. مانع دوم می‌گویند که اغلب این محیط‌های حرفه‌ای هنر مخصوصاً وقتی به سطوح بالاتر می‌رسد به لحاظ اعتقادی و اخلاقی غالباً محیط‌های فاسدی هستند این هم من شنیدم از بعضی‌ها که ما اصلاً با چه انگیزه‌ای و با چه اعتمادی بچه‌مان را بفرستیم برود وقتی می‌بینیم اغلب هنرپیشه‌ها و خواننده‌های مطرح حتی بعضی از ورزشکاران حرفه‌ای، هنرپیشه، کارگردان، موسیقی‌دان، گاهی خودشان در فضای مجازی می‌گویند که یا گرفتار مواد مخدر هستند یا گرفتار مشروبات الکلی هستند یا گرفتار روابط غیر اخلاقی جنسی هستند و یا گرفتار مسائل مالی و پولی و انواع ساخت و پاخت‌ها و رشوه و ارتباطات هستند محیط به لحاظ ارتباطی و اخلاقی،‌ محیط به لحاظ حرفه‌ای محیط سالمی نیست. این هم خیلی‌ها می‌گویند. خب این‌جا دو – سه‌تا نکته هست، فرض کنیم این مسئله واقعیت داشته باشد و در یک جهات و حدودی هم واقعیت دارد. اولاً نباید مطلق کرد و به همه هنرمندان سرایت داد. ما بعد از انقلاب، تفاوتش با قبل از انقلاب این است که در سطوح بالای حرفه‌ای هنرمندان در همین سینما، تئاتر، موسیقی، و رمان، مجسمه‌سازی، گرافیک و... افراد متدیّن داریم، آدم‌هایی که به لحاظ زندگی شخصی و اخلاقی‌شان آدم‌های سالمی هستند. بعضی‌هایشان را من می‌شناسم. بله اقلیت هستند ولی سؤال؟ مگر در بازار که شما می‌روید اصلاً کار هنری هم نیست کار اقتصادی است، در بازار که می‌روید مگر اکثر آدم‌ها سالم هستند؟ آن‌جا هم همین مشکل را دارید. در دانشگاه وقتی که می‌روید مگر اکثر افراد به لحاظ ایمانی و اعتقادی و عملی، مثلاً بیمارستان می‌روید اکثر پزشکان سالم و متدین هستند؟ اکثر مهندسان این‌طوری هستند؟ خب آن‌جا هم نمی‌توانیم بطور مطلق بگوییم بله، نمی‌توانیم هم نفی کنیم. من این را می‌پذیرم که عرصه فعالیت‌های هنری حرفه‌ای چون بیشتر در معرض مستقیم ضربه‌های فاسد به لحاظ فرهنگی و هنر و اخلاق است و مورد بمباران یکی از سطوح اصلی است که هدف تهاجم فرهنگی و هنر است همین عرصه هنر حرفه‌ای است این را می‌پذیریم که مثلاً بین هنرمندان حرفه‌ای ممکن است افرادی که به لحاظ اخلاقی و اعتقادی سالم‌تر باشند مثلاً نسبت‌شان با فلان صنف کمتر باشد اما این هم عذر کافی نیست که ما عرصه هنر حرفه‌ای در همه سطوح آن را به کسانی که اعتقادات درستی و یا اخلاقیات درستی ندارند واگذار کنیم. نباید بگذاریم چهره‌هایی برای فرزندان ما الگو بشوند که خودشان می‌دانند الگو نیستند. خودشان می‌دانند گرفتاری به مواد مخدر و مشروبات الکلی به مسائل روابط غیر اخلاقی و مختلفی که در همین فضای مجازی بعضی‌هایشان می‌گویند فرض کنیم بیش از نیمی از این‌ها یا بیشتر گرفتار این مسئله هستند، - من بنا را بر فرض سؤال کننده می‌گذارم – آن وقت از این دوست ما که این سؤال را می‌پرسند سؤال می‌کنیم که آیا این عذر و حجت کافی است برای این که ما این صحنه و عرصه تأثیرگذار را رها کنیم یا اتفاقاً باید یک تلاش و جهاد مضاعفی برای سالم‌سازی این عرصه بکنیم و یا ساختن یک عرصه سالمی به موازات آن. چون بعضی‌ها معتقدند که امام در عرصه‌های مختلف چه کار کرد؟ نهادهای انقلابی ساخت. در کنار وزارت مسکن، بنیاد مسکن را ساخت. کنار نیروی نظامی که از قبل بود سپاه را ساخت. کنار شهربانی و نیروی انتظامی که از قبل بود کمیته‌های انقلاب را ساخت. کنار وزارت کشاورزی وزارت جهاد را ساخت. خب بعد از یک مدتی این‌ها شکل گرفت، بعضی‌هایشان ادغام شدند و بعضی‌هایشان نشدند باید در کنار نهاد رسمی دولتی هنر که مثلاً وزارت فرهنگ و وزارت ارشاد است باید یک وزارتخانه انقلابی هم ساخته می‌شد که این‌ها عرصه‌های هنری را یک عرصه هنری انقلاب – معیار را تشکیل می‌دادند جدا از وزارت ارشاد رسمی کار هنری را انجام می‌دادند. خب در این باب، وزارتخانه تشکیل نشد اما چندین نهاد دیگر تشکیل شد. موفقیت‌هایی هم به دست آورد ما باید آسیب‌شناسی گذشته بکنیم، کارنامه مثبت و منفی آن را بخوانیم و در این دهه آینده که بعد در مورد آغاز نیمه دوم قرن اول انقلاب اسلامی می‌شویم نظام و انقلابی که باید قرن‌ها بماند اما بدون اصلاح، بدون انتقادپذیری، بدون تجدیدنظر در بعضی از روش‌های ناکارآمد نمی‌شود ما باید این اصلاح را انجام بدهیم. جشنواره‌های رسمی حکومتی و دولتی مثل جشنواره فجر که برگزار می‌شود قرار بود آن‌ها پرچمدار ارزش‌های انقلاب اسلامی بشود گاهی هست گاهی نیست، آن را به همین کسانی بسپارند که فرش قرمز می‌اندازند لباس عجق‌وجق می‌پوشند و آرایش می‌کنند پسرها زیرابروهایشان را برمی‌دارند دیگر معلوم نیست دخترها باید چه کار کنند؟ این‌ها به همان‌ها بسپارند اگر نمی‌توانند این را اصلاح کنند اما به موازات آن یک جبهه انقلابی در عرصه هنر که وجود دارد این را باید تقویت کرد که سالانه در دهه فجر یا موارد دیگر به نیروهایی که در مسیر ارزش‌های توحیدی و عدالت‌محور، ارزش‌های انقلاب اسلامی و تولید کار هنری می‌کنند آن‌جا شناسایی بشوند و مسابقه بدهند و رشد کنند. بنابراین عرصه هنر، بخصوص هنر مدرن، این ذاتاً متعلق به جبهه غیر دینی است. این هنر را نمی‌شود دینی کرد اگر این هنر مدرن را بخواهید اسلامی کنید و پسوند انقلابی – اسلامی پشت آن بگذارید مثل این است که بگویید زنای اسلامی! شراب اسلامی! قمار اسلامی! فساد اسلامی! بعضی‌ها این‌طوری به قضیه نگاه کردند. از دو طرف بحث کردند. یک عده گفتند بله راست می‌گویید دین، معنویت و سنت است این ربطی به مدرنیته ندارد و این سینما و... هنرهای مدرن هستند و ذاتاً به سنت ربطی ندارند پس یک شکافی است بین هنر مدرن، هنر امروزی با ابزار جدید با دین که سنت است و متعلّق به عوالم قبلی و قدیمی و منسوخه بوده! لذا حضور در عرصه‌های مختلف هنر امروز با مبنا و غایت دینی امکان ندارد. بعد این دو گروه نتیجه گرفتند مذهبی‌هایش گفتند ما به عرصه هنر کاری نداریم فقط در مسجد هستیم لامذهب‌هایش هم گفتند هنر برای ما مسجد برای شما. ما به مسجد نمی‌آییم شما هم به هنر کاری نداشته باشید. امام(ره) اول انقلاب گفت ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالف هستیم. معنی آن چه بود؟ معنی‌اش این بود که فحشا در ذات سینما نیست همین که می‌گویید هنر مدرن، این‌ها ذاتاً یکی نیست قابل تفکیک است. سینمای غیر فحشا حتی ضد فحشا می‌شود ساخت اما در عین حال سینما باشد، هنر باشد، جذاب باشد، از این تکنیک هم استفاده کند. این شعار را ما امروز نباید فراموش بکنیم. امروز انقلاب اسلامی در ایران و در جهان اسلام و در منطقه، و بلکه باید گفت بشریت در جهان منتظر ظهور جبهه هنرمندانی است که متعلق به انقلاب اسلامی هستند و در همه عرصه‌های هنری وارد می‌شوند مرز حلال و حرام را با اجتهاد می‌شناسند نه بدون اجتهاد، و دقیقاً رعایت می‌کنند و در عین حال هنرشان هنر است. عالی‌ترین معیارهای جذابیت هنری را داشته باشد.

خب من جمع‌بندی کنم. ما سه‌تا نکته را گفتیم. دوستان دقت کنند گفتیم که سؤالاتی که پرسیدند و می‌پرسند و فرستادند، سه‌تا مانع را در برابر هنر حضور نیروهای انقلاب اسلامی در عالی‌ترین سطح حرفه‌ای تخصصی هنرهای به اصطلاح مدرن از جمله سینما و هنر و... برایش سه‌تا مانع شمردند. 1) مانع جامعه‌شناختی و اجتماعی. گفتند اغلب عرصه‌های هنر حرفه‌ای و این تیپ‌هایی که در جامعه به عنوان هنرمند حرفه‌ای در رشته‌های مختلف هنر می‌شناسند این‌ها خودشان صریح می‌گویند خجالت هم نمی‌کشند شما تیپ لباس پوشیدن‌شان را، اداهایشان را، ‌رفت و آمدهایشان، ازدواج و طلاق‌هایشان، روابط بدون ازدواج‌شان، اعتیاد به مواد مخدر، به مشروبات الکلی و... محیط، محیط خوبی نیست ما نمی‌توانیم بچه‌هایمان را به آن محیط بفرستیم و خاطرمان جمع باشد که این‌ها همچنان متدین، سالم می‌مانند و هنرمند هم می‌شوند. جواب این است که این پاسخ مطلق نیست، به همه نباید تعمیم داد، و دوم این که این اتفاقاً وظیفه ما را بیشتر می‌کند که این باید در این سطح یک فضای سالم و درست و در عین حال کاملاً حرفه‌ای داشته باشیم. 2) مانع دوم؛ یک مانع تشکیلاتی بود درست هم می‌گویند آن طرف استعدادهایی که می‌بیند حتی از بچه‌های ما شناسایی می‌کند و می‌آیند از بین ما یارگیری می‌کنند. بچه‌های بااستعداد در عرصه‌های مختلف هنری را که این طرف به آن‌ها احترام نمی‌گذاریم حواس‌مان به آن‌ها نیست کمک‌شان نمی‌کنیم برایشان کار ایجاد نمی‌کنیم مرتبط‌شان نمی‌کنیم، در مشکلی می‌افتند حمایت شان نمی‌کنیم، یک خطای کوچک می‌کنند آن‌ها را نمی‌بخشیم، مدام دافعه بیش از جاذبه، آن طرف جاذبه بیشتر از دافعه عمل می‌کند و نیروهای ما را شکار می‌کند و می‌برد. راه این هم فرار از عرصه و فرار از وظیفه نیست بلکه اصلاح عرصه است. یکی از مهم‌ترین جاها برای جذب و حفظ این نیروها در هر محله‌ای، هر شهری و هر روستایی مساجد هستند. 3) مانع نظری و تئوریک، که هنر، بخصوص هنر تکنولوژیک و با ابزار مدرن محصول مدرنیته سکولار است و اساساً با دین و اخلاق و معنویت و تقوا جمع نمی‌شود. سینما و تئاتر و موسیقی به نفع اخلاق و معنویت و عدالت و توحید نیست و نمی‌شود باشد. این ابزار ذاتاً ‌نجس است، مادی است فقط در جهت تقویت ضد ارزش‌ها فسق و فجور و کفر و شرک الحاد و لامذهبی به کار می‌آید. این هم عرض کردیم که خلاف سیره امام(ره) است و امام(ع) آمد در همان آغاز انقلاب اسلامی، هنر و هنرمند و ابزار هنری و محصولات هنری را تقسیم کرد. این تقسیم او نبود، این تقسیم از صدر اسلام شده بود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند شاعری که در راه حق شعر می‌گوید «اَلْهَمَهُ رُوحُ القُدُس» به آن هنرمند روح‌القدس الهام کرده است. این می‌شود هنر الهی و مقدس در مسیر توحید و عدالت، تربیت و خدمت به خلق. هنر در خدمت امر به معروف و نهی از منکر. از آن طرف قرآن می‌فرماید آن شاعر و هنرمندی که «فی کلّ وادِ یهیمون» دنبال هر چیزی می‌روند اصلاً هدف ندارد، فقط مدام می‌خواهد جلوه کند و جلو بیفتد و مطرح بشود، فرمودند که این شاعران و هنرمندان گمراه هستند. بعد قرآن کریم استثناء می‌فرماید می‌گوید «إلّا الّذین» یک «إلّا» بعد آن می‌زند، راجع به شاعران و هنرمندان یک حکمی می‌دهد بعد استثناء می‌کند و می‌فرماید همه شاعران و هنرمندان را نمی‌گوییم این‌طور هستند. شعر و هنر تقسیم می‌شود به شعر و هنر مؤمنانه و غیر مؤمنانه. صالحانه و غیر صالحانه. این هم پاسخ تئوریک به آن مانع و کسانی که به لحاظ تئوریک تصویر می‌کنند که نمی‌شود در این عرصه آمد، هنرمند حرفه‌ای شد و در عین حال اسلامی هم عمل کرد. من خواهش می‌کنم دوستان به این سه نکته توجه کنید. من به زبانی خیلی ساده گفتم این سه‌تا برایش کتاب‌ها و مقالات نوشته شده و یک عالمه دارد به اسم فلسفه هنر و فلسفه تکنولوژی هنر، دین و هنر، انقلاب و هنر، بحث می‌شود. صدها کتاب و مقاله نوشته شده، مخالفین نوشتند، مؤافقین کمتر، مخالفین بیشتر، این سه پاسخ اجمالی به این سه پرسشی بود که در این باب مطرح شده است. برنامه دیگر هم دوستان دارند نزدیک اذان است من عرضم را ختم می‌کنم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha